loading...
مذهبی

مجتبی بازدید : 12 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

ولادت

حضرت‌ آيت‌الله محمد تقى بهجت در اواخر سال 1334 هـ ق، در شهر مذهبي فومن واقع در استان گيلان، چشم به جهان گشود. شانزده‌ ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش به سراي باقي شتافت و از اوان کودکي طعم تلخ يتيمي را چشيد.

درباره نامگذاري حضرت آيت الله بهجت، خاطره‌اي شيريني که از نزديکان ايشان نقل شده است که ذکر آن در اين مجال سودمند است: پدر آيت الله بهجت در سن حدود هفده سالگي بر اثر بيماري وبا در بستر بيماري مي‌افتد به گونه‌اي که اميد زنده ماندن او از بين مي‌رود. در آن حال ناگهان صدايي شنيد که گفت:«با ايشان کاري نداشته باشيد؛ زيرا ايشان پدر محمد تقي است.»

مجتبی بازدید : 12 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)
با همه‌ی لحن خوش‌آوائیم
در به‌در کوچه‌ی تنهایی‌ام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه‌ی تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی
مایه‌ی آسایه‌ی ما می‌شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک‌شبه حلّال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه‌ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم، لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه‌ی جان من است
نامه‌ی تو خطّ امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده‌ی دیدار ما


دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه‌ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه‌ی مشعر، کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
روا مباد که بر بنده‌ات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم
چو رو کنی به رهت، درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم

مجتبی بازدید : 12 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

این اشعار رو هم میزارم تا راحت تر بتونین انتخاب کنید : برخيز و بيا بـتا براي دل ما حل کن به جمال خويشتن مشکل ما يک کوزه شراب تا بهم نوش کـنيم زان پيش که کوزه‌ها کنند از گـل ما *** هر چند که رنگ و بوي زيباسـت مرا چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا معـلوم نـشد که در طربخانه خاک نـقاش ازل بـهر چه آراسـت مرا *** آن قصر که جمشيد در او جام گرفـت آهو بـچـه کرد و شير آرام گرفـت بـهرام کـه گور مي‌گرفتي همه عمر ديدي کـه چگونه گور بهرام گرفـت *** ابر آمد و باز بر سر سبزه گريسـت بي باده ارغوان نـميبايد زيسـت اين سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کيست *** اين کوزه چو من عاشق زاري بوده است در بـند سر زلف نـگاري بوده‌سـت اين دستـه کـه بر گردن او مي‌بيني دستي‌ست که برگردن ياري بوده‌ست *** اين کهنـه رباط را که عالم نام اسـت و آرامگـه ابلـق صبح و شام اسـت بزمي‌ست که وامانده صد جمشيد است قصريسـت که تکيه‌گاه صد بهرام است *** اين يکد و سه روز نوبت عمر گذشـت چون آب بـجويبار و چون باد بدشـت هرگز غـم دو روز مرا ياد نـگـشـت روزيکـه نيامده‌سـت و روزيکه گذشت *** بر چهره گل نسيم نوروز خوش است در صحن چمن روي دلفروز خوش است از دي که گذشت هر چه گويي خوش نيست خوش باش و ز دي مگو که امروز خوش است *** چون ابر به نوروز رخ لاله بشـسـت برخيز و بجام باده کـن عزم درسـت کاين سبزه که امروز تماشاگه ماست فردا همه از خاک تو برخواهد رسـت *** چون چرخ بکام يک خردمند نگشت خواهي تو فلک هفت شمر خواهي هشت چون بايد مرد و آرزوها همه هشت چه مور خورد بگور و چه گرد بدشت *** در فصـل بهار اگر بتي حور سرشـت يک ساغر مي دهد مرا بر لب کشـت هرچـند بـنزد عامه اين باشد زشت سـگ بـه زمن ار برم دگر نام بهشت *** ساقي گل و سبزه بس طربناک شده‌ست درياب که هفته دگر خاک شده‌سـت مي نوش و گلي بچين که تا درنگري گل خاک شده‌ست و سبزه خاشاک شده‌ست *** گويند کسان بهشت با حور خوش اسـت مـن ميگويم کـه آب انگور خوش اسـت اين نـقد بگير و دست از آن نـسيه بدار کاواز دهـل شنيدن از دور خوش اسـت *** من هيچ ندانم که مرا آنکه سرشت از اهل بهشت کرد يا دوزخ زشـت جامي و بتي و بربطي بر لب کشت اين هر سه مرا نقد و ترا نسيه بهشت *** مي نوش که عمر جاوداني اينـسـت خود حاصـلـت از دور جواني اينسـت هـنـگام گـل و باده و ياران سرمست خوش باش دمي که زندگاني اينسـت *** در هر دشتي که لاله‌زاري بوده‌ست از سرخي خون شهرياري بوده‌سـت هر شاخ بنفـشـه کز زمين ميرويد خالي است که بر رخ نگاري بوده‌ست *** هر سبزه که برکنار جوئي رسته است گويي ز لب فرشته خويي رسته است پا بر سر سبزه تا بـخواري نـنـهي کان سبزه ز خاک لاله رويي رسته است *** افسوس که سرمايه ز کف بيرون شد در پاي اجل بسي جگرها خون شد کس نامد از آن جهان که پرسم از وي کاحوال مسافران عالـم چون شد *** افـسوس که نامه جواني طي شد و آن تازه بـهار زندگاني دي شد آن مرغ طرب که نام او بود شـباب افـسوس ندانم که کي آمد کي شد *** اي بس که نباشيم و جهان خواهد بود ني نام زما و ني‌نشان خواهد بود زين پيش نبوديم و نبد هيچ خلـل زين پس چو نباشيم همان خواهد بود *** اين قافله عمر عجـب ميگذرد درياب دمي کـه با طرب ميگذرد ساقي غم فرداي حريفان چه خوري پيش آر پياله را که شب ميگذرد *** در دهر چو آواز گـل تازه دهـند فرماي بتا که مي به اندازه دهند از حور و قصور و ز بهشت و دوزخ فارغ بنشين که آن هر آوازه دهند *** روزيست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد ابر از رخ گـلزار هـمي شويد گرد بلـبـل بـه زبان پهلوي با گل زرد فرياد همي کند کـه مي بايد خورد *** عمرت تا کي به خودپرستي گذرد يا در پي نيستي و هسـتي گذرد مي نوش که عمريکه اجل در پي اوست آن به که به خواب يا به مستي گذرد *** گر يک نفـسـت ز زندگاني گذرد مـگذار که جز به شادماني گذرد هشدار که سرمايه سوداي جهان عمرست چنان کش گذراني گذرد *** گويند بهشت و حورعين خواهد بود آنجا مي و شير و انگبين خواهد بود گر ما مي و معشوق گزيديم چه باک چون عاقبت کار چنين خواهد بود *** گويند بهشـت و حور و کوثر باشد جوي مي و شير و شهد و شکر باشد پر کـن قدح باده و بر دستـم نـه نـقدي ز هزار نسيه خوشتر باشد *** هر صبح که روي لاله شبنم گيرد بالاي بنفشه در چمن خم گيرد انصاف مرا ز غنچه خوش مي‌آيد کو دامن خويشتن فراهم گيرد

مجتبی بازدید : 12 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

خيام اگر ز باده مستي خوش باش
با ماهرخي اگر نشستي خوش باش
چون عاقبت کار جهان نيستي است
انگار که نيستي چو هستي خوش باش



قشنگترین شعر و :


اين قافله عمر عجـب ميگذرد
درياب دمي کـه با طرب ميگذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري
پيش آر پياله را که شب ميگذرد


با معنا ترین شعر است.


نظر شما چیه ؟!!

مجتبی بازدید : 13 جمعه 11 اسفند 1391 نظرات (0)

فروتن : آمپول
Injury : اینجوری
سرباز : بی حجاب
پیشاهنگ : سکوت
Black light: سیانور
Easy Love: لواسان
مملکت : گربه مملی
سیمین : نیم ساعت
Free fall: فال مجانی
کوسه : این که دوتاس
‫چیذر : چه ضری زدی؟
Superman : مرد بقال
واهمه : همه را باز کن
سیرت : موش دریایی
کامران : راننده کامیون
ایستک : سکتهٔ خفیف
Refer: فرکردن مجدد مو
Too narrow : وارد نشو
سیفی جات : جات امنه!
Dashboard : داداشم برد
radsms  : راد اس ام اس
عطسه : راس ساعت سه
Tequila shot: پیک شادی
برونشیت : بیرون از صفحه
Accessible: عکس سیبیل
Bahamas: با همه هستش
‫نوازش : بازش نکن، ببندش
ازون برون : خارج از جو زمین
Subsystem: صاحب دستگاه
Burberry : نون بربری فانتزی
Burkina Faso: برو کنار وایسا
درون گرا : کچلهای داخل خانه
Comfortable: بفرمایید سر میز
After noon : دنبال یه لقمه نون
Moses: در اصفهان به موز گویند
پورتال : آدم قد بلند فقیر را گویند
مکار : کسی که تخصص اپل دارد
Bahamas Air: هوای همه رو داره
آنکارا : منظور آن کارهای بد است
مسواک : پیاده روی دسته جمعی
Good Luck: چه لاکِ قشنگی‌ زدی
عرض اندام : پهنای شکم را گویند !
‎جنگل : جن بیا! (از زبان جنگیر ترک)
موت زارت : سکته! یهویی تلف شدن
Topless : !به اصفهانیِ غلیظ، توپوله
تجدید فراش : دوباره فر‌ کردنِ موهاش
‫کوآرتز : هنرهایی که می گفتی، کو ؟
اسلواکی : نرم و خرامان گام برداشتن
پورشه : فقیر بشه الهی به حق ۵ تن
Macromedia: رسانه های عوام فریب
Al Pacino : همه پاهاتووون رو ورچینین
نیکوتین : نوجوان خوش سیرت را گویند
زالزالک : پدر رستم و داداش کوچولوش
کهنسال : سالروز تولد Leonard Cohen
San Jose: به ترکی‌ ، شما خوزه هستید
خواهر زن : کسی که خواهرش را میزند !
Safe Mode : آنچه در تابستان مد میشود
مهتاب کرامتی : مهتاب چقد شبیه عمتی
کنتس : به اصفهانی یعنی این سیگار کنته
Good after noon : دنبال یه لقمه نون حلال
Eminem : به لهجه اصفهانی، امین هستم
مزدور : نوعی موز که در مناطق دور می روید
کدخدا : کسی که به برنامهٔ اتوکد تسلط دارد
واویلا : ویلایی که درش به روی همه باز است
Hello Honey : جهنم و عزیزم! کوفت و عزیزم!
San Antonio: به ترکی‌ ، شما آنتونیو هستید
Histogram : شما (دوست) گرامی، خفه شو!
We Are : به ویار زنان در دوران بارداری گویند !
Bertolucci: چپ چشمی که بربر نگاهت می‌کند
فیله گوساله : فیل نفهم،فحش رایج بین فیل ها
Longtime: در حمام ، زمان پیچیدن لُنگ را گویند
سیتوپلاسم : (بندری) به خاطر تو پلاس و علافم
برون گرا : کچلهای خارج از خانه، کچلهای خارجی
Long time no see: !دارم لونگ می‌‌پیچم ، نگاه نکن
مالاریا : کلمه ای که اهالی لار اول هر جمله میگویند
مهران : شخصی که در هوای مه آلود رانندگی می کند
فرزاد : کسی که به طور مادر زاد  موهایش فرفری باشد
‫زباله دان : آشغال شناس ،آنکه در تفکیک زباله تبحر دارد
Jesus: در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند
کولر:زمانی که یک لر به مکانی رفته باشد و بین ما نباشد
کالسکه : هنگامی که یک اصفهانی یک میوۀ کال میخورد.
کاریزماتیک : قناتى که خانمها براى ذخیره ى ماتیک میکنند
کرباسچی : رانندهٔ اتوبوسی که هرچه داد می‌زنی نمیشنود
اتومبیلرانی : نوشیدنی گوارا، حاوی تکه های طبیعی اتومبیل
صفا سیتی : شهری که مردم آن همیشه در صف ایستاده اند
هالوژن : ژنی که عامل اصلی ساده لوحی در انسان می باشد
آنتی هیستامین : آنکه مخالف هیس کردن تا ۱ دقیقه می‌باشد
پارکینگ : شخصی که به صورت پاره وقت به پادشاهی می پردازد
فیلهارمونیک : فیلی که از تناسب اندام برخوردار است،فیل موزون
Sin City : فروشگاهی بزرگ، عرضه کننده مایحتاج سفره هفت سین
سیرابی : وضعیتی که در آن فرد نمیتواند حتی یک قطره دیگر آب بخورد
Parkinson: پسر سرایدار را گویند که در اتاقکی در پارکینگ زندگی‌ می‌کند
Good setting: آن سه چیزِ نیک را گویند : گفتار نیک – کردار نیک -پندار نیک
Sweetzerland: سرزمینی که مردمانش زیاد زر می‌‌زنند اما به دل‌ می‌‌نشیند
Very well: رها و آزاد و افسار سرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان

مجتبی بازدید : 12 پنجشنبه 10 اسفند 1391 نظرات (0)

خبر امد خبری در راه است     سر خوشان دل که از ان اگاه است         شاید این جمعه بیاید...شاید     شاید پرده از چهره گشاید ...شاید     مرحوم آغاسی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 21
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 268